Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7094 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ground game
U
روش استفاده از مانور دویدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
maneuver
U
مانور
shunting
U
مانور
ease of movement
U
مانور
maneuver and fire
U
اتش و مانور
plan of maneuver
U
طرح مانور
exercise
U
مانور نظامی
scheme of maneuver
U
طرح مانور
umpire
U
داور مانور
umpired
U
داور مانور
umpires
U
داور مانور
maneuverability
U
قابلیت مانور
maneuvering board
U
لوحه مانور
exercised
U
مانور نظامی
exercises
U
مانور نظامی
handles
U
مانور کردن
handle
U
مانور کردن
mass of maneuver
U
حجم مانور
combat exercise
U
مانور جنگی
free maneuver
U
مانور ازاد
umpiring
U
داور مانور
exercise term
U
عنوان مانور
joint exercise
U
مانور مشترک
fire and maneuver
U
اتش و مانور
ship handling
U
مانور با کشتی
exercise commander
U
فرمانده مانور
wishbone
U
نوعی طرح مانور
wishbones
U
نوعی طرح مانور
bump and go
U
نوعی مانور دفاعی
maneuvred
U
طرح کردن مانور
maneuvring
U
طرح کردن مانور
wishbone t
U
نوعی طرح مانور
tight t
U
طرح اصلی مانور تی
map maneuver
U
مانور روی نقشه
bump and run
U
نوعی مانور دفاعی
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
controlled exercise
U
مانور کنترل شده
maneuvres
U
طرح کردن مانور
sea room
U
شعاع مانور دریایی
manoeuvring
U
طرح کردن مانور
manoeuvres
U
طرح کردن مانور
exercise code word
U
رمز عملیات مانور
manoeuvred
U
طرح کردن مانور
manoeuvre
U
طرح کردن مانور
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
quartermaster's notebook
U
دفتر مانور ناو
williamson turn
U
نوعی مانور دریایی
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
maneuvering board
U
تابلوی نمایش مانور ناوها
flying wedge
U
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
out maneuver
U
برتری مانور پیدا کردن
maneuvring
U
مشق کردن مانور دادن
ease of movement
U
سهولت حرکت راحتی مانور
manoeuvring
U
مشق کردن مانور دادن
maneuvred
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvre
U
مشق کردن مانور دادن
maneuvres
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvres
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvred
U
مشق کردن مانور دادن
pilot rudder
U
تیغه سکان مانور ناو
doubled up
U
دویدن
run
U
دویدن
Running
<adj.>
U
دویدن
race
U
دویدن
raced
U
دویدن
races
U
دویدن
double
U
دویدن
runs
U
دویدن
to run through
U
دویدن
doubled
U
دویدن
drift
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feint
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
clamp anf rake
U
مانور برای کنترل گوی درمواجه
garryowen
U
مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
drifting
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifted
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifts
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feints
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
deropement
U
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
wingover
U
مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
feinted
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinting
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
leaped
U
جستن دویدن
tracks
U
مسابقه دویدن
winder
U
دویدن سریع
run for it
<idiom>
U
به ضرب دویدن
track
U
مسابقه دویدن
trig
U
تر وتمیز دویدن
jogging
U
اهسته دویدن
scuttles
U
بسرعت دویدن
jogs
U
اهسته دویدن
roil
U
دنبال هم دویدن
scuttled
U
بسرعت دویدن
scuttle
U
بسرعت دویدن
leaps
U
جستن دویدن
runout
U
محوطه دویدن
tracked
U
مسابقه دویدن
scuttling
U
بسرعت دویدن
footrace
U
مسابقه دویدن
running with the ball
U
با توپ دویدن
jogged
U
اهسته دویدن
re-run
U
دوباره دویدن
on the go
<idiom>
U
مشغول دویدن
jog
U
اهسته دویدن
leap
U
جستن دویدن
cursorial
U
مستعد دویدن
re-ran
U
دوباره دویدن
outruns
U
در دویدن جلوافتادن
outrunning
U
در دویدن جلوافتادن
outrun
U
در دویدن جلوافتادن
re-running
U
دوباره دویدن
re-runs
U
دوباره دویدن
to bolt
U
با سرعت دویدن
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
progressive
U
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
jogged
U
دویدن بصورت یورتمه
sprints
U
با حداکثر سرعت دویدن
jogging
U
دویدن بصورت یورتمه
he fell to the ground
U
دویدن اغازکردبزمین افتاد
sprinted
U
با حداکثر سرعت دویدن
sprint
U
با حداکثر سرعت دویدن
To interrupt someone. To butt in.
U
تو حرف کسی دویدن
jog
U
دویدن بصورت یورتمه
jogs
U
دویدن بصورت یورتمه
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
outkick
U
تندتر از رقیب دویدن
circling
U
دویدن در مسیر منحنی
circled
U
دویدن در مسیر منحنی
to break into a run
U
شروع کردن به دویدن
circles
U
دویدن در مسیر منحنی
rerun
U
عمل دوباره دویدن
run way
U
محوطه دویدن هواپیما
circle
U
دویدن در مسیر منحنی
to start
U
شروع کردن به دویدن
long wind
U
طاقت زیاد دویدن
dinger
U
دویدن به پایگاه اصلی
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
break-ins
U
درمیان صحبت کسی دویدن
break-in
U
درمیان صحبت کسی دویدن
arresting system runout
U
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
departure end
U
انتهای محوطه دویدن هواپیما
roll out
U
دویدن هواپیما روی باند
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
road work
U
دویدن جادهای در تمرین بوکس
to run a race
U
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
false start
U
دویدن قبل ازصدای تپانچه
break in
U
درمیان صحبت کسی دویدن
false starts
U
دویدن قبل ازصدای تپانچه
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
to take a run-up
U
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
to overrun oneself
U
از دویدن زیاد خود را خسته کردن
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
threshholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
buttonhook
U
نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
thresholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
goes
U
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
go
U
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
rompish
U
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
rompy
U
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
even time
U
دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
curl
U
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curls
U
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
popsicle
1
In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2
purchase off the registry
1
چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
2
من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com